مردم خواسته دنیا خرده گیاهى است خشک و با آلود که از آن چراگاه دورى‏تان باید نمود . دل از آن کندن خوشتر تا به آرام رخت در آن گشادن ، و روزى یک روزه برداشتن پاکیزه‏تر تا ثروت آن را روى هم نهادن . آن که از آن بسیار برداشت به درویشى محکوم است و آن که خود را بى نیاز انگاشت با آسایش مقرون . آن را که زیور دنیا خوش نماید کورى‏اش از پى در آید . و آن که خود را شیفته دنیا دارد ، دنیا درون وى را از اندوه بینبارد ، اندوه‏ها در دانه دل او رقصان اندوهیش سرگرم کند و اندوهى نگران تا آنگاه که گلویش بگیرد و در گوشه‏اى بمیرد . رگهایش بریده اجلش رسیده نیست کردنش بر خدا آسان و افکندنش در گور به عهده برادران . و همانا مرد با ایمان به جهان به دیده عبرت مى‏نگرد ، و از آن به اندازه ضرورت مى‏خورد . و در آن سخن دنیا را به گوش ناخشنودى و دشمنى مى‏شنود . اگر گویند مالدار شد دیرى نگذرد که گویند تهیدست گردید و اگر به بودنش شاد شوند ، غمگین گردند که عمرش به سر رسید . این است حال آدمیان و آنان را نیامده است روزى که نومید شوند در آن . [نهج البلاغه]
ashar

بند گو ها پرواز کردند

ازقاره دور امده 

بلند گو ها ریگی در آب پر تاب کردند

برای ایجاد موج

تا اقیانوس آرامش ما را بر هم زنند

بلند گوها از زمین برخاسته

پرواز کردند تا بوسیله باد 

دشمن نا پیدا بسازند برای ما

مر حبا به بلند گوها

 که فرعون مکه را هم فریب دادند

خوانندگان سوار بر بلند گو میخوانند 

و رقاصه ها سوار بر بلند گو میرقصند

تبت یدا ابی لهب


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهردادعزیزابادی 95/1/2:: 9:12 عصر     |     () نظر